تاریخچهء فراماسونری در ایران و جهان
"ماسون"یا"فراماسون"در لغت به معنای کارگر ساده یا شاگرد بنا میباشد و در اصطلاح به اعضای یک تشکیلات سری سیاسی گفته میشود،که امروزه حتی در کادر رهبری ابرقدرتها نیز رخنه کرده است.
(بقیه مطلب در ادامه صفحه)
اعضای این تشکیلات سری را"ماسون" (Macon) ،"فراماسون" Franc-Macon "فارماسون" (Farmcon) "فری ماسون" (Frce-Macon) و در ایران"بنایان آزاد" میگویند آغاز پیدایش این گروه به عهد حضرت سلیمان(ع)منسوب است!براساس یک افسانهی اسرائیلی،هنگامی که حضرت سلیمان نخستین قبله مسلمانان(بیت المقدس) را بنا میکرد،کارگری بنام"استاد هیرام" (Hiram) در آنجا کار میکرد.وی برای اینکه اسرار و رموز معماری بدست"اغیار"نیفتد،دست به تشکیل یک سازمان سری زد.اعضای این سازمان موظف بودند که اسرار معماری را از اغیار مخفی دارند و مانع نفوذ بیگانگان در این سازمان باشند.از این رهگذر رموز و اشاراتی برای شناسائی همدیگر تعیین کردند.
در عهد حضرت سلیمان و در دوران ساختمان آن معبد بزرگ،این سازمان،فقط جنبه فنی و حرفهای داشت،بتدریج از صاحبان هر حرفه و فنی به عضویت این سازمان درآمدند و با گذشت زمان بر نفوذ و قدرت،و بر کم و کیف این تشکیلات افزودند و از هر صنعت و مسلکی اشخاصی را،با رعایت اصول و مقاصد خود،به عضویت این سازمان پذیرفتند.
این سازمان در قرون وسطی کارهای بانکی آن زمان را،در اروپا،از قبیل نقل و انتقال پول و حوالهها در بین شهرها و کشورها،بعهده داشت و در هر شهر و محلی،باصطلاح امروز،آژانسهائی داشت که کارهای خود را کاملا محرمانه،و ظاهرا صادقانه،انجام میدادند تمام روابط اعضای سازمان با یکدیگر با اشارات و رموز انجام میگرفت.
در اثر تماس با تودههای مختلف،تجربه میاندوختند و بر شعاع و نفوذ قدرت خود میافزودند در این زمینه بیش از همه،از تشکیلات سری اسماعیلیه و قرامطه،تقلید و اقتباس نمودند.و هر جا شخصی کاردان و رازداری پیدا کردند به عضویت این سازمان درآوردند و دامنه فعالیت خود را به سراسر ممالک دنیا گسترش دادند.و درصدد برآمدند که به ثروتاندوزی اکتفاء نکنند،بلکه در کادرهای رهبری جهان نیز رخنه کنند،آنگاه با زر و زور و تزویر فراوان که در اختیار داشتند،احزاب سیاسی را خریدند.آنانکه احیانا با زور و زر تسلیم نمیشدند با وعد و وعید مجبور به تسلیم کردند.
نگارنده معتقد است که این سازمان شیطانی از روز نخست برای همین منظور تأسیس شده،و داستان"استاد هیرام"افسانهای بیش نیست.و طبق مدارکی که در دست هست،خود ماسونها به این افسانه معتقد نیستند،بلکه آنرا ساختهاند،تا دیگران را اغفال کنند،و سرپوشی به روی برنامههای سری و نقشههای شیطانی خود بگذارند.
محافل ماسونها
اعضای این سازمان در هر شهری که باشند،به تناسب تعداد افراد وابسته،محفلی دائر میکنند و یک عنوان ادبی زیبائی مانند فضیلت،روشنائی،آزادی و...بر آن مینهند.
جز اعضاء کسی حق ورود به محفل را ندارد،و اعضای آن به هنگام ورود،گذشته از آرم فراماسونری که عبارت از یک پرگار و گونیاست(که غالبا بر انگشتر نقش میکنند یا به روی کراوات و پاکلاه خود نسب میکنند)باید با اشارات و رموز خاصی،دربان و نگهبان محفل را مطمئن سازد که عضو محفل است،تا بتواند داخل شود.بعد از ورود نیز چند عقبه میگذرد که در هریک مورد سوال و جواب واقع میشود و به هنگام انعقاد جلسه رسمی،یکبار دیگر تفتیش به عمل میآید،آنگاه جلسه وارد دستور میشود.
تمام رموز و استعارات این سازمان به زبان عبری و مقداری هم به لاتینی(روم قدیم) و یونانی است علاوه بر رموز نطقی،یک سلسله رموزات اشارهای هم دارند که برای شناختن یکدیگر بکار میبرند.در محافل و مجالس با طرز نشستوبرخاست،و با حرکات دستها و طرز مصافحه،به طرف مقابل میفهمانند که من از این تشکیلات هستم.اگر طرف نیز از آن سازمان باشد،به اشارات او پی میبرد و با اشاره متقابل میفهماند که من نیز وابسته تشکیلات هستم.
در یک عکس تاریخی که پس از جنگ جهانی دوم در مجله"پاری ماچ (Parismatch) منتشر گردید،تعدادی از زمامداران اروپائی و افریقائی در حال تبادل اشارات ماسونیگری دیده میشدند از این میان"هایلا سلاسی"امپراطور سابق حبشه،قابل ذکر است.
مراحل فراماسونری
سلسله مراتب این سازمان سی و سوم درجه میباشد،که هر مرتبهای عنوان خاصی دارد و غالبا از تاریخ یهود و افسانههای اسرائیلی اخذ شده،و تعداد کمی ریشه شرقی یا اروپائی دارد.عالیترین درجه فراماسونری"مشرق اعظم"نامیده میشود،و هر مرتبهای از اسرار مرتبه دیگر بیخبر است.و بدین ترتیب هر درجهای با یک متد شیطانی خاص اداره میشود و ارتقاء به درجات بالاتر،با گذشت زمان،و ابزار لیاقت و کفایت در مسائل ماسونیگری امکانپذیر است.
ممکن است برخی با ابزار درایت و کیاست خاصی،چند مرتبه را یکجا طی کنند،و برخی ممکن است تا پایان عمر از مرحله سوم نگذرند.
در مراحل ابتدائی،عقائد دینی چندان مطرح نیست،ولی در مراحل بالاتر،بویژه بیست به بالا ایده و عقیده بشدت تحت مراقبت و کنترل قرار میگیرد.
هر یهودی عضو طبیعی دستگاه فراماسونری است،و لذا به هنگام قید عضویت آنها چندان تفحص و بررسی نمیشود،اما در ملتهای دیگر باید از هفت خان رستم بگذرد و لذا در تمام ممالک دنیا بالاترین درجات فراماسونری،در دست یهودیهاست!.
مهمترین عامل پیشرفت یک عضو،منافق"کامل عیار"بودن،هر لحظه به رنگی درآمدن،و از قید دین و آئین آزاد بودن است.(در قاموس آنها،هر چه بیدینتر بهتر!)
دستگاه فراماسونری،زمانی بالاترین و مطمئنترین دستگاه جاسوسی برای امپراطوری انگلستان بود.و حالا در بست در خدمت اسرائیل میباشد و فرقه بهائی فعالترین و صدیقترین خدمتگزار این دستگاه است.
ادامه دارد......
----------------------------------
منبع: پایگاه مجلات تخصصی نور