loading...
شناخت و بررسی یهودیت، فراماسونری، شیطان پرستی و نقد فیلم
محمد بازدید : 30 یکشنبه 11 فروردین 1392 نظرات (0)


https://rozup.ir/up/ethic/924bc70beca2bfad8a9d9579a64dd391.jpg

معمولاً گفته می شود که رنسانس اروپا در اثر ارتباط اروپایی ها با مسلمانان اتفاق افتاد. صد البته این مطلب صحیحی است اما تمام حقیقت نیست. واقعیت این است که انتقال دانش از جهان اسلام به غرب همراه با نوعی غربی شدن بود. یعنی این دانش در سنت یهودی - مسیحی دریافت شد و مبانی سکولاریستی و سیتنیستی در جنبش ساینتیسم تأثیر بسیار گذاشت. گذشته از این که تنها منبع رنسانس آثار و اندیشه های مسلمین نبود، بلکه بخش عمده ای از علوم و اندیشه ها از سوی یهودیان و به ویژه کابالیست ها به سرکردگان رنسانس منتقل شد. قرن شانزدهم، قرن فراگیری زبان عبری بود. به طوری که آن را کلید فهم کابالا و دست یابی به مخزن علوم می دانستند.


در قرن پانزدهم افرادی نظیر «پیکومیراندولا» به فراگیری زبان عبری پرداختند و استادان یهودی برای خود اختیار کردند. او در صدها رساله کوشید تا زاویه دیگری را به روی افرادی بگشاید که فلسفه یونان و اندیشه های ارسطو را از دیدگاه قرون وسطا می دیدند. افراد دیگری نظیر «روشلن» و «پیستوریوس» این روند را ادامه دادند، در آن سال ها کتاب «سفریصیرا» از کتب برجسته کابالا بارها تجدید چاپ شد و نهضتی از کابالیست های مسیحی تأثیر خود را بر شکستن شالوده های فکری قرون وسطا گذاشت و روح عصیان، جستجو و راز پردازی و انسان مداری یهودی را که گاه انسان را برتر از خدا می نشاند، گسترش داد. در متون قبالایی می خوانیم: «ساحری بسیار خطرناک است. می تواند بر خدا سایه افکند. علیرغم آن، حاخام کانینا از انجام آن ابا نکرد. این برای آن بود که او از خدا خیلی برتر و بالاتر بود».

این اندیشه ها به ویژه از طرف یهودیانی که تحت فشار آن روزگار به مسیحیت رو می آوردند و در سدد یافتن موقعیت اجتماعی بودند، ترویج می شد. نه تنها اندیشه های عصر نوزایی و عصر خرد از سرچشمه های شیطان سیرآب می گشت، بلکه حمایت های عینی و مادی برای ترویج این افکار نیز از سوی کانون های مشکوک ثروت و قدرت تأمین می شد. خانواده مدیچی که از ثروتمندان ایتالیا بودند از هنر رنسانس حمایت کردند و آن را در ساختن کلیساها نیز وارد می کردند. همچنین افول اخلاق در آن دوران به ویژه در ایتالیا به خوبی نشان می دهد که چه ارزش هایی بر جامعه حاکم می شد و ارزش های دینی و کلیسا رو به تباهی می رفت.

انسان عصر جدید به علم و خرد بازگشت اما آن را رویارویی با خداوند و در گرو روگردانی از دین و براساس همراهی با شیطان و فرمانبری از او می دید. اگر چه این حرکت به نام شیطان انجام نمی شد. زیرا برای شیطان نام و آوازه اش مهم نیست، بلکه داشتن پیروانی جاهل و بندگانی تسلیم، رضایت بخش تر و خواستنی تر است. دانش جدید که بر این مبانی ناپاک و شیطانی استوار شد در طول قرن های بعد دستاوردهای خود را به صورت مرگ بار و توطئه سازی نشان داد. دانشی که نه تنها رفاه و آسایش و شکوفایی را برای بشر به ارمغان نیاورد، بلکه باعث تخریب محیط زیست، آشفتگی روانی، جنگ، سستی روابط انسانی و خودباختگی انسان در برابر غلبه هوسناک تکنولوژی بر زندگی است. به همین دلیل تبار دانش جدید در عصر رنسانس بیش از اینکه به اندیشه های زندگی ساز و پاک اسلامی پیوند بخورد، به تفکرات شیطانی قبالایی مربوط می شود.



منبع:(پايگاه اطلاع رساني حوزه)

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 13
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 47
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 54
  • بازدید ماه : 59
  • بازدید سال : 189
  • بازدید کلی : 8,058
  • کدهای اختصاصی

    دریافت کد اوقات شرعی

    دریافت کد اوقات شرعی